سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ
موسسه چاپ باران گل

موسسه چاپ باران گل
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان موسسه چاپ باران گل و آدرس baranegol.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

   شك نیست كه سازمان دین اسلام - كه به جرأت مى‏توان آن را وسیع‏ترین سازمان‏هاى جهانى نامید - در بقا و جریان خود، به نگهبان و گرداننده نیازمند است و پیوسته افراد شایسته‏اى را مى‏طلبد كه معارف و قوانین آن را به مردم برسانند و مقرّرات دقیق آن را در جامعه اسلامى اجرا كنند و كمترین غفلت و مسامحه در رعایت و نگه‏دارى آن روا ندارند.

 

 

 

    از سوى دیگر از آن جا كه یكى از مقاصد آفرینش؛ هدایت مردم به راه راست است؛ خداى مهربان پس از رحلت پیغمبر(ص)، براى نگهبانى دین و هدایت مردم، باید امام و پیشوایى تعیین كند و مردم را به عقل خودشان - كه بیشتر اوقات مغلوب هوا و هوس مى‏شود - وانگذارد و همان‏طور كه پیغمبر را به همه نیازمندى‏ها و درمان تمام دردهاى فردى و اجتماعى بشر، آگاه نموده، او را از هرگونه اشتباه و خطا، مصون و محفوظ داشته است؛ باید به امام و پیشواى دینى نیز علم و عصمت مرحمت فرماید.
    با این دلیل عقلى، روشن مى‏شود كه براى هدایت مردم و حفظ و حراست دین و اجراى مقررات آن پس از رحلت پیغمبر(ص)، باید امامى از جانب خداى متعال تعیین شود.
    این دلیل عقلى با دلیل نقلى نیز همراه گشته است؛ چرا كه پیامبر اكرم(ص) از همان ابتداى رسالت، نسبت به مسأله خلافت و جانشینى خود حساس بود و در همان سال‏هاى آغازین رسالت، حضرت على(ع) را به عنوان وزیر و وصى خود برگزید و در طول عمر مبارك خود، بارها به این مسأله تصریح فرمود. گوشه‏اى از آیات و روایاتى كه شیعه به وسیله‏ى آنها، وصایت و جانشینى حضرت على(ع) را اثبات مى‏كند و بسیارى از علماى اهل سنت هم به آنها معترف‏اند، بدین‏گونه است:

 

1-. آیه ولایت:

  بسیارى از مفسران اهل‏سنت، مانند فخررازى در تفسیر كبیر، زمخشرى در كشاف، طبرى در تفسیر خود و سیوطى در الدر  المنثور، به این نكته اعتراف دارند كه آیه ولایت (سوره مائده، آیه  55) در شأن حضرت على(ع) است كه در حال نماز، انگشترى خود را به مستمندى بخشید.

 

 

 

    فخر رازى در تفسیر خود چنین نقل مى‏كند: [پیامبر(ص) كه شاهد بخشیده شدن انگشتر حضرت على(ع) در حال ركوع به فرد سائل بود، از خداوند خواست همچنان كه دعاى حضرت موسى(ع) را مستجاب كرد و به او وزیرى از اهلش عطا كرد - كه باعث تقویت او شد -، براى آن حضرت(ع) نیز وزیرى از اهلش قرار دهد. هنوز دعاى پیامبر اكرم(ص) به پایان نرسیده بود كه این آیه نازل شد]. التفسیر الكبیر، ج 12، ص 26.
    

 

 

 

 

2- حدیث یوم الدّار:

 

  این حدیث در بسیارى از كتاب‏هاى تاریخ اهل سنت؛ مانند: تاریخ طبرى (ج 1، ص 543 - 542)، تاریخ الكامل ابن اثیر (ج 2، ص 582) و البدایة والنهایة ابن كثیر(ج 3، ص 40) با تفاوت‏هایى در نقل وارد شده است.

 

     مضمون حدیث از این قرار است: [اوایل بعثت كه آیه [وانذر عشیرتك الاقربین]؛ شعراء (26)، آیه 214. نازل شد؛ پیامبر اكرم(ص) جلسه میهمانى مركب از خویشان خود ترتیب داد و در آن جا رسالت خود را اعلام كرد و فرمود: [فایكم یؤازرنى على هذاالامر على ان یكون اخى و وصیى و خلیفتى فیكم]؛ [كدام یك از شما مرا در این كار كمك كار است تا برادر من و وصى من و جانشین من در میان شما باشد].

    سه مرتبه این مطلب را تكرار فرمود و در هر مرتبه غیر از حضرت على(ع)، هیچ كس اعلام موافقت نكرد. سرانجام پیامبر اكرم(ص) در پایان مرتبه سوم فرمود:
    [ان هذا اخى و وصیى و خلیفتى فیكم فاسمعوا له واطیعوا]؛ [این شخص (حضرت على(ع[ برادر من، وصى من و جانشین من در میان شما است، پس سخنان او را گوش فرا دهید و از او اطاعت كنید].
    خویشان پیامبر اكرم(ص) در حالى كه برخاسته بودند و مى‏خندیدند، رو به ابوطالب كرده، با لحنى مسخره‏آمیز گفتند: او (پیامبر(ص[ به تو فرمان داد كه از پسرت اطاعت كنى و سخنانش را گوش فرادهى] تاریخ طبرى، ج 1، ص 543 - 542..
    جالب توجه این جا است كه برخى از تاریخ‏نویسان اهل سنت (مانند ابن‏كثیر در البدایة والنهایة، كه این حدیث را مخالف عقیده خود دیده‏اند)، دست به تحریف حدیث زده و به جاى كلمات [وصیى و خلیفتى] عبارت [كذا و كذا] (یعنى چنین و چنان) را آورده‏اند و راویان حدیث را متهم به ضعف و تشیّع كرده‏اند البدایة والنهایة، ج 3، ص 40..

 

 

 3-11. حدیث منزلت:

 

 

 

 

  این حدیث در كتاب‏هاى حدیثى معتبر نزد اهل تسنن؛ مانند: صحیح بخارى (كتاب بدء الخلق در باب مناقب حضرت على(ع) و در باب غزوه تبوك)، مسند احمد بن حنبل (ج 1، ص 174)، مسند ابو داود (ج 1، ص 28)، خصائص نسائى (ص 15 و 16)، صحیح مسلم (در كتاب فضائل الصحابة)، صحیح ترمذى (ج 2، ص 201) و نیز در بسیارى از كتاب‏هاى تاریخ اهل سنت، مانند: طبقات ابن سعد (ج 1، قسم اول، ص 14 و 15)، تاریخ بغداد (ج 4، ص 71)، تاریخ طبرى (ج 2، ص 368) و بسیارى دیگر از كتاب‏هاى اهل سنت وارد شده است.

 

      ماجراى این حدیث، بدین‏گونه است: حضرت پیامبر اكرم(ص) در غزوه تبوك، به همراه بسیارى از اصحابش از مدینه خارج شدند و به سمت رومیان به راه افتادند. براى این كه مدینه از رهبر خالى نماند، حضرت على(ع) را به جاى خود در مدینه گذاشتند. برخى از اصحاب زبان به طعنه گشوده، و گفتند: پیامبر(ص)، على را در مدینه گذاشت تا مواظب زنان و بچه‏ها باشد.

    حضرت على(ع) به پیامبر اكرم(ص) شكایت برد و آن حضرت(ص) در آن هنگام این جمله تاریخى را فرمود:[انت منى بمنزلة هارون من موسى الا أنه لا نبىّ بعدى]؛ [منزلت تو نسبت به من مانند منزلت هارون نسبت به موسى است، با این تفاوت كه بعد از من پیامبرى نیست].
    این نكته براى همگان واضح است كه هارون، وصى موسى بود. از ظاهر بعضى از كتاب‏هاى اهل سنت چنین برمى‏آید كه این حدیث، در موارد مختلفى غیر از مورد یاد شده نیز بیان شده است. فضائل الخمسه، ج 1، ص 316 - 299.

 4-. حدیث غدیر:

   این حدیث در بسیارى از منابع روایى و تاریخى اهل سنت آمده است. مرحوم میرحامد حسین در جلد اول عبقات‏الانوار، تواتر این حدیث در نزد اهل سنت را ثابت كرده است.

 

     مرحوم علامه امینى در جلد اول كتاب الغدیر، از 110 تن از اصحاب پیامبر اكرم(ص) نام مى‏برد كه راوى این حدیث بوده‏اند. الغدیر، ج 1، ص 61 - 14. همچنین از 82 تابعى یاد مى‏كند كه این حدیث را روایت كرده‏اند. همان، ص 72 - 62. علاوه بر این از 360 تن از علماى اهل سنت از قرن دوم تا قرن چهاردهم، نام مى‏برد كه این حدیث را در كتاب‏هاى خود آورده‏اند. همان، ص 151 - 73. سرانجام از 26 تن از علماى اهل سنت و شیعه نام مى‏برد كه تألیفات مستقلى در باب حدیث [غدیر] و طرق آن داشته‏اند. همان، ص 157 - 152.

    ماجراى این حدیث از قرار زیر است: وقتى كه پیامبر اكرم(ص) با تعداد زیادى از اصحاب خود - كه آنان را تا 120 هزار تن ذكر كرده‏اند - از آخرین سفر حج خود (حجةالوداع)، به مدینه باز مى‏گشت؛ این آیه بر آن حضرت(ص) نازل شد: [یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته واللَّه یعصمك من الناس]؛ [اى رسول آنچه را از سوى پروردگارت به تو نازل شد، به مردم ابلاغ كن و اگر آن را ابلاغ نكنى، در حقیقت رسالت خدا را ابلاغ نكرده‏اى [و از مردم نترس كه‏] خدا تو را از مردم حفظ خواهد كرد].
    با نزول این آیه، پیامبر اكرم(ص) در مكانى به نام غدیر خم - كه راه كاروان‏هاى مختلف از هم جدا مى‏شد - فرمان توقف داد و امر كرد منبرى از چوب محمل‏هاى شتران، براى آن حضرت(ص) فراهم كردند. آن گاه به روى منبر رفته فرمود: [الست اولى بالمؤمنین من انفسهم]؛ [آیا من نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [به تصرف در امورشان ]نبودم].
    همه گفتند: آرى، اى رسول خدا آن گاه آن حضرت(ص) در حالى كه دست حضرت على(ع) را بالا گرفته بود، فرمود:
    [من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم والِ من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اعن من اعانه واخذل من خذله]؛ [هر كس كه من مولاى او هستم، على هم مولاى او است. خدایا دوست بدار هر آن كس را كه على را دوست دارد و دشمن بدار هر آن كس را كه با او دشمنى كند. یارى كن هر آن كس را كه او را یارى كند و كمك كن هر كسى را كه به او كمك دهد و خوار ساز هر كس را كه او را خوار سازد].
    بسیارى از مردم از شنیدن این جملات، خوشحال شدند و سپس دسته دسته نزد حضرت على(ع) رفته، به او تبریك گفتند. در میان این تبریك گویندگان، چهره عمر بن خطاب نیز به چشم مى‏خورد كه چنین تبریك گفت:[بخ بخ لك یا ابن ابى طالب اصبحت مولاى و مولى كل مسلم]؛ [مبارك باد بر تو اى پسر ابى‏طالب كه هم‏اكنون مولاى من و مولاى هر مسلمانى گشتى].
    پس از این ماجرا بود كه این آیه نازل شد: [الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دیناً]؛ [امروز دین شما را برایتان كامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و دین اسلام را براى شما پسندیدم]. مائده (5)، آیه 3؛ مسند احمد، ج 1، ص 372؛ فضائل الخمسه، ج 1، ص 363 به نقل از: تاریخ بغداد، ج 7، ص 317.
    علامه امینى در كتاب خود، از موارد بسیارى نام مى‏برد كه حضرت على(ع) با استناد به حدیث غدیر، به مخالفان خود احتجاج مى‏كرد و از اصحاب پیامبر اكرم(ص) بر مضمون آن تأیید مى‏گرفت. پس از آن نیز، احتجاجات حضرت فاطمه زهرا(س)، امام حسن(ع) و بسیارى از شخصیت‏هاى بزرگ تاریخ اسلام، به این حدیث را نقل مى‏كند. الغدیر، ج 1، ص 196 - 159.
    
5- حدیث ثقلین:

 

  این حدیث در بسیارى از كتاب‏هاى معتبر اهل سنت؛ مانند: صحیح‏مسلم، صحیح ترمذى (ج 2، ص 308)، خصائص نسائى (ص 21)، مستدرك حاكم (ج‏3، ص 109)، مسند احمد بن حنبل (ج 3، ص 17) آورده شده است.

 

     این حدیث چنین است: پیامبر اكرم(ص) در روزهاى آخر زندگانى خود، به اصحاب چنین فرمود:

    [انى اوشك ان ادعى فاجیب و انى تارك فیكم الثقلین كتاب‏اللَّه عز وجل و عترتى. كتاب‏اللَّه حبل ممدود من السماء الى الارض و عترتى اهل بیتى، انهما لن یفترقا حتى یردا علىّ الحوض فانظرونى بم تخلفونى فیهما]؛ [[اى مردم ]نزدیك است كه از سوى پروردگارم خوانده شوم و دعوت او را اجابت كنم. من در میان شما دو چیز گران‏بها به یادگار مى‏گذارم: یكى كتاب خداوند عز وجل و دیگرى عترتم را. كتاب خداوند ریسمان محكمى است كه از آسمان تا زمین كشیده شده است و عترت من همان اهل بیتم مى‏باشند. این دو از هم جدا نمى‏شوند تا بر سر حوض [كوثر] بر من وارد شوند. پس ملاحظه كنید كه چگونه پس از من با آنها رفتار مى‏كنید] فضائل الخمسه، ج 2، ص 53 - 44..
    در این حدیث، پیامبراكرم(ص) اهل‏بیت خود را - كه طبق آیه تطهیر، حضرت على(ع) و فرزندانش مى‏باشند - عِدل قرآن قرار داده، از آنان به عنوان یك چیز گران‏بها یاد كرده است. از این جا روشن مى‏شود كه پس از آن حضرت(ص)، تنها اهل بیت هستند كه مى‏توانند مجرى احكام خداوند و قرآن باشند. برگرفته از: صفرى فروشانى، نعمت‏الله، غالیان، صص 232 - 238.

 

 

 

 

 

 

 
 

 

 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:علی , جقانیت , خلیفه , , ] [ 15:41 ] [ محمد سوداگر ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 262
بازدید کل : 82627
تعداد مطالب : 23
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


center>body{cursor: url('http://LoxBlog.Com/fs/mouse/018.ani')}

فال حافظ